«در خانه را روی هر كسی باز نكن»، «قبل از ورود به هر مكانی ابتدا در بزن و سپس وارد شو». اینها آموزههای تربیتی اولیه همه كودكان است كه تا پایان عمر همراهشان خواهد بود.
فرهنگ احترام و حفظ حریم شخصی كاملا تربیتی است كه از كودكی شكل میگیرد و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، اما جای تعجب است كه چرا در میان ما ایرانیان جایی برای دخالت نكردن در امور شخصی دیگری به عنوان یكی از اصول اولیه فرهنگ احترام به حریم شخصی و استقلال دیگری دیده نشده است.
چرا ما ایرانیها عادت داریم در كار یكدیگر دخالت كنیم و سر از كار هم دربیاوریم؟
از لحاظ زیرساخت فرهنگی، مردم ما در جامعهای زندگی میكنند كه اصولاروابط عاطفی تنگاتنگی بین اعضای خانواده و فامیل وجود دارد، حتی در گذشته نهچندان دور میبینیم نقش هممحلی و همسایه نیز بسیار پررنگ بوده و اغلب اوقات در كنار هم و به شكل خیلی صمیمانهای ارتباط داشتند. به نظر میآید همین دیدگاه فرهنگی است كه افراد را وادار به دخالت در كارهای شخصی و خصوصی افراد دیگر میكند.
برخی افراد نیز به این دلیل كه شخصی را دوست دارند و دلشان نمیخواهد صدمه بخورد و به بهانه نقش محافظتی كه باید نسبت به او ایفا كنند، به خود اجازه هر نوع دخالتی را در امور شخصی فرد مورد علاقهشان میدهند.
البته از موارد مهمی كه از گذشته تا حال از دلایل اصلی دخالت ایرانیان در امور شخصی یكدیگر محسوب میشود، تعیین نشدن حدود حریم شخصی افراد، چشم و همچشمیها، بیكار بودن و پركردن اوقات با كنكاش در كار دیگران است.
برخی نیز به بهانه بزرگتربودن و رعایت شرط احترام به بزرگتر برای خود حق دخالت در امور شخصی دیگران را قائل هستند و در این قالب یا با توجیه علاقه به دیگری به حریم شخصی دیگران تجاوز میكنند.
چرا در موضوعی كه اصلا به ما ربطی ندارد، خودمان را دخالت میدهیم؟
با هر توجیه منطقی و غیرمنطقی، ما ایرانیها عادت كردهایم در كارهایی كه اصلا به ما مربوط نمیشود، دخالت كنیم كه شاید مربوط به این مساله میشود كه ذهن ما از كودكی، كاملا قضاوتگر و برچسب زننده به دیگران تربیت میشود و با آموزشهای غیرمستقیم و رفتارهایی كه در رابطه با خود ما صورت میگیرد، این رفتار یا ویژگی منفی در ما شكل میگیرد و به صورت ناخودآگاه، هرچند خود دوست نداشته باشیم نیز این رفتار را خواهیم داشت و تكرار میكنیم.
اصولا از نظر اخلاقی و آداب اجتماعی مرز پرسش و جستجو از مسائل دیگران چگونه تعریف میشود؟
در اكثر كشورهای دیگر، افراد از كودكی آموزش میبینند كه یكی از مهمترین آداب اجتماعی سوالنكردن در رابطه با مسائل شخصی دیگری و بیاننكردن نظر خود قبل از درخواست فرد مقابل است و این یكی از اصولیترین نگرشهای اجتماعی است كه هیچكس حق ندارد به حریم شخصی فرد دیگری وارد شود، مگر در صورت خواسته خود فرد.
با در نظرداشتن اینكه احترام به دیگران یعنی اینكه بدون اجازه فرد، ورود به دنیای او ممنوع است از لحاظ اخلاقی و آداب اجتماعی مشخص میشود دخالتكردن، رفتار بسیار ناپسند و ناراحتكنندهای است.
در روابط نزدیك فامیلی یعنی همسران نسبت به همدیگر، والدین نسبت به فرزندان یا خواهر و برادر نسبت به هم تا كجا و چه مرزی حق دخالت دارند؟
متاسفانه در جامعه ما در بسیاری موارد، رشد استقلال در خانواده اصلا معنی ندارد كه البته كاملا به ویژگیهای شخصیتی فرد نیز بازمیگردد. حال میخواهد زن یا مرد باشد، پدر یا مادر و خواهر یا برادر، فرقی نمیكند. البته شیوه تربیتی والدین از موثرترین عوامل در تعریف دخالت در كار یكدیگر و یا حفظ حریم شخصی است.
والدین كنترلگر و مداخلهگر حتی در كوچكترین، خصوصیترین و محرمانهترین كارهای فرزندان خود دخالت كرده و استقلال آنها را اصلا قبول نداشته و زیر پا میگذارند. هر شخصی با هر نسبتی باید اولین قدم را به سوی حفظ استقلال شخص و تقویت او به عنوان یك شخصیت مستقل بردارد. این وظیفه انسانی والدین، همسران و خواهران و برادران است. هیچ كس حق ندارد با دخالت در زندگی اشخاص از رشد استقلال دیگری جلوگیری كند.
در واقع، اگر ما به جای دخالت و فضولی در كار دیگران، خود را به جای فرد مقابل میگذاشتیم و این احساس منفی را كه در او ایجاد میكردیم، به خودی خود درك میكردیم، دست به دخالت نمیزدیم. اصطلاح یك سوزن به خودت و یك جوالدوز به دیگران مصداق عینی همین مساله است.